الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ قدیمیها درباره اش گفتهاند: «با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میکنه». این حکایت بسیاری از ماست، مایی که کم وبیش، هر روز بر چهره خود نقاب میزنیم. در خانه، در مدرسه، در محل کار، نفاق و دورویی درست مانند یک ویروس به جان روابطمان افتاده است.
دختری که به خاطر ترس از خانواده، جلو روی آنها چادر میپوشد، اما به محض آنکه از خانه دور شد، چادرش را توی کیفش میگذارد، مغازه داری که در کیفیت جنسش قسم حضرت عباس (ع) میخورد، اما با گران فروشی و کم فروشی از اعتماد مشتریانش سوءاستفاده میکند، مردی که جلوی خانواده همسرش خود را فردی متدین و خانواده دوست معرفی میکند، اما هر آخر هفته بساط رفیق بازی اش جمع نمیشود، همه نمونههایی از آنهایی هستند که به نقاب زدن و حتی نقابهای متعدد زدن خو گرفتهاند.
خودمان هم کم بی نقاب نیستیم. وقتی عکسمان را با کلی فیلتر در فضای مجازی به اشتراک میگذاریم، وقتی قربان صدقه همکارمان میرویم، اما در دل او را احمق خطاب میکنیم و. در حال استفاده کردن از همان نقابها هستیم، بی آنکه بدانیم این نقابها چه تأثیری بر زندگی و روابط و کسب و کارمان میگذارند.
در این مطلب با همراهی دکتر حسین سلیمان پور، روان شناس نگاهی به این رفتار رایج و ریشهها و تأثیرات آن انداختهایم. در ادامه راهکارهایی عملی برای رهایی از این خصیصه منفی ارائه کردهایم.
در بسیاری از موارد، نفاق به معنای پنهان کردن حقیقت است. یعنی فرد در حال بازی کردن نقشهای مختلف است و حقیقت وجود خودش را پنهان میکند. فرد نفاق پیشه، در ظاهر ممکن است مهربان و خوش برخورد باشد، ولی در باطن، اهداف خود را دنبال کند و گاهی به هر وسیلهای دست بزند تا به منافعش برسد. در واقع، این افراد بر اساس مصلحت، ظاهری دیگر و باطنی دیگر دارند.
اگر بخواهیم نگاهی عمیقتر بیندازیم، ریشه این رفتارها یعنی نفاق و ریاکاری، در اعماق روان آدمی جای دارد. یکی از مهمترین عوامل، نیاز شدید انسان به پذیرفته شدن است؛ نیاز به تأیید دیگران، حتی اگر قرار باشد، در این مسیر، حقیقت کنار رود. شاید یکی از دلایلش ترس از تنهایی، تحقیر یا تنها ماندن باشد. انسان در دل خود، گاهی احساس ناامنی دارد و برای حفظ جایگاه خود، راه آسان تری را انتخاب میکند و از روی نفع و نیتهای پلید، نقاب میزند.
از طرف دیگر، عوامل فرهنگی و تربیتی هم نقش مهمی دارند. اگر در خانواده یا مدرسه، ارزش صداقت و راستگویی چندان به چشم نخورد یا نادیده گرفته شود، افراد کم کم یاد میگیرند که باید به هر قیمتی ظاهر دیگری از خودشان نشان دهند. در این مسیر، فرهنگ جامعه و میزان پذیرش یا سرزنش، تعیین کننده است. وقتی در محیطهای آموزشی یا خانواده، صداقت ارزش نداشته باشد، بچهها و جوانان به جای پایبندی به حقیقت، با پیش فرض «مصلحت سنجی» رشد میکنند.
فشارهای اجتماعی، مقایسه دائم با دیگران، حس ناکافی بودن و کم ارزشی نیز از دیگر عوامل مهم در بروز این رفتارهای ریاکارانه است. فرد ممکن است برای حفظ جایگاه خود، دست به رفتارهای فریبنده بزند، حتی اگر درونش، احساس ناراحتی و نارضایتی داشته باشد.
در سطح فردی، کسی که در درون با خودش صادق نیست، دچار اضطراب دائمی، استرس و احساس اطمینان نداشتن میشود. همواره درگیر حفظ چهرهای است که خودش هم دیگر نمیداند واقعی اش کجاست. این وضعیت، آرامش را از بین میبرد و انسان را درگیر دایرهای بسته میکند که نمیتواند از آن بیرون بیاید.
در سطح جمعی، وقتی میزان نفاق و دورویی بالا میرود، اعتماد عمومی در جامعه کاهش مییابد. روابط بر پایه دروغ و فریب شکل میگیرند و در نتیجه، اعتماد متقابل فرو میریزد. وقتی جامعهای بر پایه بی اعتمادی و فریب بنا شود، پیشرفت و توسعه آن سخت و حتی ناممکن میشود و فرد و اجتماع هر دو در مسیر زوال قرار میگیرند.
تشخیص نفاق و ریاکاری در زندگی روزمره، همیشه آسان نیست، اما اگر با دقت نگاه کنیم، نشانههایی دارد که میتواند هشدار بدهد:
پنهان کردن احساسات واقعی: یعنی ارائه تصویری مصنوعی از خود به گونهای که دیگران فکر کنند آن شخص فردی صادق است.
زبان بدن ناسازگار با گفتار: مثلا شخص در ظاهر لبخند میزند، ولی در نگاه و حرکاتش نشانهای از ناراحتی یا نارضایتی دیده میشود.
ضعف اعتماد به نفس و افکار منفی درباره خود: به دلیل رفتارهای ریاکارانه و دروغی، شخص ریاکار نمیتواند رابطهای واقعی برقرار کند.
تناقض در رفتار با افراد مختلف: یعنی شخص در حضور دیگری، رفتاری متفاوت با زمانی که تنهاست انجام میدهد.
پرسش مهم این است که، وقتی نفاق و ریاکاری عمومیت پیدا میکنند، چه راههایی برای مقابله و پیشگیری وجود دارد؟ در ادامه چند راهکار معرفی میشود
یکی از مهمترین راه ها، تقویت صداقت و شفافیت است. باید در هر سطحی، ارزش صداقت را نهادینه کنیم و در زندگی روزمره، تلاش کنیم حقیقت را بیان کنیم، حتی اگر سخت باشد. باید این آموزش را در خانواده ها، مدارس و مراکز فرهنگی تکرار کنیم.
آموزش مهارتهای اخلاقی هم نقش کلیدی دارد. خانوادهها باید نقش الگو و مربی را در این زمینه ایفا کنند و نهادهای آموزشی باید برنامههای تربیتی و اخلاقی متنوعی را ارائه دهند. توسعه برنامههای آگاهی بخشی، کارگاههای آموزشی و فرهنگ سازی، در کاهش نفاق مؤثر است.
پذیرش کامل خود و دیگران و کنار گذاشتن حس رقابت ناسالم، میتواند از بروز دورویی جلوگیری کند. همچنین، پرورش اعتماد به نفس، آرامش درونی و رضایت از زندگی، نقش مهمی در جلوگیری از تمایل به فریب و دروغ پردازی دارد.
فرهنگی که تفاوتها را محترم میشمارد، از رفتارهای فریب آمیز، دوری میکند. احترام گذاشتن به دیدگاهها و شخصیتهای مختلف و پرهیز از درگیر شدن در بازیهای قدرت، نوید آیندهای سالمتر بدون نقاب را خواهد داد.
اصلاح عادتهای رفتاری، اقدامی ضروری است. اگر در خود یا در اطرافیانمان علائم نفاق دیدیم، باید دست به اصلاح خود بزنیم، بی آنکه به دیگران برچسب بزنیم. تمرین صداقت، درک بهتر احساسات دیگران و برخورد با صبر و گذشت، کلید عبور از این مسیر است. در مقابل افراد ریاکار، باید با احترام و ظرافت رفتار کنیم و سعی کنیم فضای اعتماد و گفتوگو را برقرار کنیم.
پیشگیری از نفاق و ریاکاری در کودکان، بهترین راه است. خانوادهها نقش اصلی را در این زمینه دارند. والدین باید الگوی صداقت، احترام و راستگویی باشند، چون کودکان این ویژگیها را از بزرگ ترهای اطراف خود یاد میگیرند. آموزش مهارتهای اجتماعی، بازیهای آموزشی و داستانهایی که ارزشهای انسانی را ترویج میکنند، میتوانند در پرورش نسلی سالم مؤثر باشند.
نفاق، دورویی و ریاکاری، در ظاهر ممکن است به نفع کسی باشد، اما در حقیقت، هر چه که باشد، بی نهایت به ضرر فرد و جامعه است. کلید این مشکل در شناخت و آگاهی است؛ شناختن باید همراه با اصلاح و رشد شخصیتی باشد تا بتوانیم جامعهای سالم تر، شفافتر و معتبرتر بسازیم. وظیفه ماست که با ترویج صداقت و شفافیت، آیندهای بهتر بسازیم و الگویی مناسب برای نسلهای آینده باشیم.